درباره سایت

بایگانی
- اسفند 1397 (1)
- آذر 1397 (1)
- شهریور 1397 (2)
- اردیبهشت 1397 (1)
- فروردین 1397 (6)
- اسفند 1396 (7)
- بهمن 1396 (1)
- دی 1396 (1)
- آذر 1396 (6)
- آبان 1396 (6)
- مهر 1396 (17)
- شهریور 1396 (5)
- آرشیو کل
نویسندگان
- jalal (556)
- محمد مردانی (4)
پیوندها
آمار بازدید
-
بازدید کل:
-
بازدید امروز:
-
بازدید دیروز:
-
بازدید ماه قبل:
-
بازدید این ماه:
-
تعداد مطالب:
-
نویسندگان:
جمعه 28 مهر 1396
یاد بگیرید و یاد بدهید بسم الله
jalal
جمعه 28 مهر 1396 ، 09:07 ب.ظ
یاد بگیرید و یاد بدهید بسم الله تا سعادتمند شوید
روایت نموده اند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند حضرت فرمودند: عجله نکنید.
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد، گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟
حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند بسم الله الرحمن الرحیم را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد
منبع:
**ر.ک: داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم 2/86 85 به نقل از: تفسیر متهج الصادقین /32
روایت نموده اند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند حضرت فرمودند: عجله نکنید.
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد، گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟
حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند بسم الله الرحمن الرحیم را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد
منبع:
**ر.ک: داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم 2/86 85 به نقل از: تفسیر متهج الصادقین /32
جمعه 28 مهر 1396
لبه پرتگاه
jalal
جمعه 28 مهر 1396 ، 08:56 ب.ظ
براستی انسان در لبه پرتگاه است پس نباید غافل گشت.
هفتاد سال، هفت روز یک نان
گویند عابدی هفتاد سال خدا را عبادت کرد. شبی در عبادتگاه خود مشغول راز و نیاز بود. زنی آمده درخواست کرد او را اجازه دهد شب را در آنجا بسر برد تا از سرما محفوظ بماند. عابد امتناع ورزید. زن اصرار نمود باز نپذیرفت، مأیوس شده برگشت. در این هنگام چشم عابد به اندام موزون و جمال دلفریب او افتاد هر چه خواست خود را نگه دارد ممکن نشد از معبد بیرون آمده او را برگردانید داستان گرفتار شدن خود را شرح داد. هفت شبانه روز با او بسر برد.شبی به یاد عبادتها و مناجاتهای چندین ساله افتاد بسیار افسرده گردید به اندازه ای اشک ریخت که از حال رفته بیهوش شد. زن وقتی ناراحتی عابد را مشاهده کرد همین که به هوش آمد گفت تو خدای را با غیر من معصیت نکرده ای اگر با او از در توبه درآئی شاید قبول کند. مرا نیز یادآوری کن.
عابد از عبادتگاه بیرون شد سر به بیابان گذاشت. شب فرا رسید پناه به خرابه ای برد، در آن خرابه دو نفر کور زندگی می کردند که هر شب راهبی برای آنها دو گرده نان به وسیله غلامش می فرستاد. غلام راهب آمد، به هر کدام یک گرده نان داد. یکی از نانها را عابد معصیت کار گرفت. کوری که به او نان نرسیده بود در گریه شد. گفت امشب باید گرسنه به سر برم. غلام گفت دو گرده نان را بین شما تقسیم کردم.
عابد با خود اندیشید که من سزاوارترم با گرسنگی بسر برم این مرد مطیع و فرمانبردار است ولی من معصیت کار و نافرمانم. سزایم این است که گرسنه باشم، نان را به صاحبش رد کرد.
آنشب را بدون غذا بسر برده، رنج و ناراحتی فراوانی و شدت گرسنگی توان را از او ربود، به اندازه ای ضعف پیدا کرد که مشرف به مرگ گردید. خداوند به عزرائیل امر کرد روح او را قبض نماید وقتی از دنیا رفت فرشته های عذاب و ملائکه رحمت درباره اش اختلاف کردند.
فرشتگان رحمت مدعی بودند که مردی عاصی بوده ولی توبه کرده است. ملائکه عذاب می گفتند معصیت نموده با مامور او هستیم. خداوند خطاب کرد عبادت هفتاد ساله او را با معصیت هفت روزه اش بسنجید. وقتی سنجیدند معصیت افزون شد. آنگاه امر کرد معصیت هفت روزه را با گرده نانی که دیگری را بر خود مقدم داشت مقابله کنید سنجیدند به واسطه ایثار و انفاق گرده نان زیادتر گردید و ثواب آن افزون گشت. ملائکه رحمت امور او را عهده دار شدند.
سه شنبه 25 مهر 1396
کرامات استاد ....
jalal
سه شنبه 25 مهر 1396 ، 09:35 ب.ظ
یکی از شاگردان شیخ اعظم انصاری گوید: چون از مقدمات علوم و سطوح فارغ گشتم
برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس افادت شیخ درآمدم ولی از
مطالب و تقریراتش هیچ نمی فهمیدم. خیلی براین حالت متأثر شدم تا جائی که
دست به ختوماتی زدم باز فایده نبخشید بالاخره به حضرت امیر علیه السلام
متوسل گشتم.
شبی در خواب خدمت آن حضرت رسیدم. حضرت آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم را در گوش من قرائت فرمود. صبح چون در مجلس درس حاضر شدم. درس را می فهمیدم کم کم جلو رفتم، پس از چند روز به جایی رسیدم که در آن مجلس صحبت می کردم. روزی از پایین منبر درس با شیخ بسیار صحبت می نمودم و اشکال می گرفتم. آن روز پس از پایان درس خدمت شیخ رسیدم.
شیخ آهسته در گوش من فرمود: آن کسی که بسم الله را در گوش تو خوانده است تا ولاالضالین را در گوش من خوانده است. این را گفت و رفت.
من از این قضیه بسیار تعجب کردم و فهمیدم که شیخ دارای کرامت است زیرا تا آن وقت به کسی این مطلب را نگفته بودم
منبع
**ر.ک: داستان های شنیدنی از کرامات علما / 62 61، به نقل از: بحار الانوار، 72 / 130. ***.
شبی در خواب خدمت آن حضرت رسیدم. حضرت آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم را در گوش من قرائت فرمود. صبح چون در مجلس درس حاضر شدم. درس را می فهمیدم کم کم جلو رفتم، پس از چند روز به جایی رسیدم که در آن مجلس صحبت می کردم. روزی از پایین منبر درس با شیخ بسیار صحبت می نمودم و اشکال می گرفتم. آن روز پس از پایان درس خدمت شیخ رسیدم.
شیخ آهسته در گوش من فرمود: آن کسی که بسم الله را در گوش تو خوانده است تا ولاالضالین را در گوش من خوانده است. این را گفت و رفت.
من از این قضیه بسیار تعجب کردم و فهمیدم که شیخ دارای کرامت است زیرا تا آن وقت به کسی این مطلب را نگفته بودم
منبع
**ر.ک: داستان های شنیدنی از کرامات علما / 62 61، به نقل از: بحار الانوار، 72 / 130. ***.
دوشنبه 24 مهر 1396
معجزه بسم الله
jalal
دوشنبه 24 مهر 1396 ، 10:02 ب.ظ
معجزه بسم الله
گویند: مردی بود منافق اما زنی مؤمن و متدین داشت این زن تمام کارهایش را با بسم الله آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد
زن آن را گرفت و با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در پارچه ای پیچید و با بسم الله آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و بسم الله را بی ارزش جلوه دهد سپس به مغازه خود برگشت در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد.
زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد ناگهان دید همان کیسه طلا که پنهان کرد بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن بسم الله در مکان اول خود گذاشت شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را از زن طلب کرد زن مؤمنه فوراً با گفتن بسم الله از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را بجا آورد و از جمله مؤمنین و متقین گردید**
منبع:
ر.ک: روایت های و حکایت ها / 213 212، به نقل از: خزینه الجواهر فی زینه المنابر/ 612. ***.
گویند: مردی بود منافق اما زنی مؤمن و متدین داشت این زن تمام کارهایش را با بسم الله آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد
زن آن را گرفت و با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در پارچه ای پیچید و با بسم الله آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و بسم الله را بی ارزش جلوه دهد سپس به مغازه خود برگشت در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد.
زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد ناگهان دید همان کیسه طلا که پنهان کرد بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن بسم الله در مکان اول خود گذاشت شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را از زن طلب کرد زن مؤمنه فوراً با گفتن بسم الله از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را بجا آورد و از جمله مؤمنین و متقین گردید**
منبع:
ر.ک: روایت های و حکایت ها / 213 212، به نقل از: خزینه الجواهر فی زینه المنابر/ 612. ***.
دوشنبه 24 مهر 1396
گفتن بسم الله و گذشتن از آب.
jalal
دوشنبه 24 مهر 1396 ، 09:28 ب.ظ
گفتن بسم الله و گذشتن از آب.
شخصی بیدار دل همواره برای شنیدن وعظ و سخنرانی به شهر می رفت اما تنها مشکلش این بود که در مسیر رفت و آمد او رودخانه ای قرار داشت که او به جهت نداشتن وسیله شخصی و سوار شدن برقایق کرایه ای اغلب اوقات دیر به مجلس سخنرانی می رسید،
روزی واعظ و سخنران مجلس درباره اهمیت آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم صحبت می کرد تا این که گفت: ای مردم در این آیه اسم اعظم خداوند وجود دارد و نکات مهمی در این اسم مطرح است و فواید و آثار بسیاری نیز بر آن مترتب است تا بدین حد که اگر کسی با اخلاص کامل بسم الله بگوید حتی می تواند از روی آب عبور نموده و بر آب راه برود.
آن مرد بیدار دل از شنیدن این سخنان خوشحال شد و پنداشت که کارش آسان گردیده است لذا تصمیم گرفت روز بعد بسم الله بگوید و از روی آب عبور کند صبح روز بعد هنگامی که کنار رودخانه رسید قایقی برای رفتن به آن سوی رودخانه نبود او هم بسم الله گفت و از روی آب گذشت. بعد از چند روزی به این فکر افتد که به جهت سپاسگزاری از واعظ او را به خانه اش میهمان کند به نزد واعظ رفت و از او دعوت نمود وقتی که با هم به لب رودخانه رسیدند قایقی را نیافتند به همین خاطر او از واعظ خواست که با هم بسم الله بگویند و از روی آب عبور کنند.
مرد بیدار دل بسم الله گفت و از روی آب عبور کرد و به آن طرف رودخانه رسید و از آن سو فریاد زد و از واعظ خواست که او هم به آن طرف بیاید اما واعظ گفت: من نمی توانم برروی آب بیایم مرد گفت: همان مطلبی را که به من آموختی به آن عمل کن واعظ گفت: آن چیزی که همراه تو است با من نیست و آن ایمان تو به بسم الله الرحمن الرحیم است صداقت و اخلاص و ایمان انسان وسایلی هستند که انسان را به سر منزل مقصود می رسانند دانش و علم تنها برای رسیدن به مقصود کافی نیست
**ر.ک: داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم 1، 42، به نقل از: اخلاق و احکام 418. ***.
شخصی بیدار دل همواره برای شنیدن وعظ و سخنرانی به شهر می رفت اما تنها مشکلش این بود که در مسیر رفت و آمد او رودخانه ای قرار داشت که او به جهت نداشتن وسیله شخصی و سوار شدن برقایق کرایه ای اغلب اوقات دیر به مجلس سخنرانی می رسید،
روزی واعظ و سخنران مجلس درباره اهمیت آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم صحبت می کرد تا این که گفت: ای مردم در این آیه اسم اعظم خداوند وجود دارد و نکات مهمی در این اسم مطرح است و فواید و آثار بسیاری نیز بر آن مترتب است تا بدین حد که اگر کسی با اخلاص کامل بسم الله بگوید حتی می تواند از روی آب عبور نموده و بر آب راه برود.
آن مرد بیدار دل از شنیدن این سخنان خوشحال شد و پنداشت که کارش آسان گردیده است لذا تصمیم گرفت روز بعد بسم الله بگوید و از روی آب عبور کند صبح روز بعد هنگامی که کنار رودخانه رسید قایقی برای رفتن به آن سوی رودخانه نبود او هم بسم الله گفت و از روی آب گذشت. بعد از چند روزی به این فکر افتد که به جهت سپاسگزاری از واعظ او را به خانه اش میهمان کند به نزد واعظ رفت و از او دعوت نمود وقتی که با هم به لب رودخانه رسیدند قایقی را نیافتند به همین خاطر او از واعظ خواست که با هم بسم الله بگویند و از روی آب عبور کنند.
مرد بیدار دل بسم الله گفت و از روی آب عبور کرد و به آن طرف رودخانه رسید و از آن سو فریاد زد و از واعظ خواست که او هم به آن طرف بیاید اما واعظ گفت: من نمی توانم برروی آب بیایم مرد گفت: همان مطلبی را که به من آموختی به آن عمل کن واعظ گفت: آن چیزی که همراه تو است با من نیست و آن ایمان تو به بسم الله الرحمن الرحیم است صداقت و اخلاص و ایمان انسان وسایلی هستند که انسان را به سر منزل مقصود می رسانند دانش و علم تنها برای رسیدن به مقصود کافی نیست
**ر.ک: داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم 1، 42، به نقل از: اخلاق و احکام 418. ***.
دوشنبه 24 مهر 1396
گناهان پاییزی
jalal
دوشنبه 24 مهر 1396 ، 08:36 ب.ظ
گناهان پاییزی
ابوعثمان می گوید: من و سلمان علیه رضوان الله الحنان در زیر درختی نشسته بودیم، سلمان شاخه درختی را که برگ هایش خشک شده بود، جنبانید و در نتیجه همه برگ ها بر زمین ریخت. آنگاه سلمان به من گفت: ای ابوعثمان! از من نمی پرسی که چرا چنین کردم؟ گفتم: سبب این کار چه بود؟ سلمان گفت: با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در زیر این درخت نشسته بودیم آن حضرت شاخه ای را که برگ هایش خشکیده بود، تکان داد و همه برگ ها برزمین ریخت سپس به من فرمود: ای سلمان! از من نمی پرسی که چرا چنین کردم؟ عرض کردم: یا رسول الله! سبب چه بود؟ پیامبر فرمود: مؤمن چون بر آن وجهی که دستور رسیده، وضو بگیرد و پس از آن نمازهای پنج گانه شبانه روزی را به جای آورد، گناهان او می ریزند همچون این برگ ها که از این درخت فروریخت. آن گاه حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمود: واقم الصلاه طرفی النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات**هود/ 114. *** یعنی: در دو طرف روز و اوایل شب نماز را برپا دار چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها) را از بین می برند*
منبع:ر.ک: سرگذشتهای تلخ و شیرین قرآن 4/ 163- 162 به نقل از: منهج الصادقین 4/ 462، تفسیر نمونه 9/ 268 به نقل از: مجمع البیان.
ابوعثمان می گوید: من و سلمان علیه رضوان الله الحنان در زیر درختی نشسته بودیم، سلمان شاخه درختی را که برگ هایش خشک شده بود، جنبانید و در نتیجه همه برگ ها بر زمین ریخت. آنگاه سلمان به من گفت: ای ابوعثمان! از من نمی پرسی که چرا چنین کردم؟ گفتم: سبب این کار چه بود؟ سلمان گفت: با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در زیر این درخت نشسته بودیم آن حضرت شاخه ای را که برگ هایش خشکیده بود، تکان داد و همه برگ ها برزمین ریخت سپس به من فرمود: ای سلمان! از من نمی پرسی که چرا چنین کردم؟ عرض کردم: یا رسول الله! سبب چه بود؟ پیامبر فرمود: مؤمن چون بر آن وجهی که دستور رسیده، وضو بگیرد و پس از آن نمازهای پنج گانه شبانه روزی را به جای آورد، گناهان او می ریزند همچون این برگ ها که از این درخت فروریخت. آن گاه حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمود: واقم الصلاه طرفی النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات**هود/ 114. *** یعنی: در دو طرف روز و اوایل شب نماز را برپا دار چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها) را از بین می برند*
منبع:ر.ک: سرگذشتهای تلخ و شیرین قرآن 4/ 163- 162 به نقل از: منهج الصادقین 4/ 462، تفسیر نمونه 9/ 268 به نقل از: مجمع البیان.
سه شنبه 11 مهر 1396
عبادت كنندگان چگونه باید باشند؟
jalal
سه شنبه 11 مهر 1396 ، 08:24 ب.ظ
در روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودند:
«العِبادَةُ ثَلاثَةٌ: قَوْمٌ عبدوا اللّه عَز و جلّ خوفاً؛ فتلك عبادَةُ العبید. و قَومٌ عَبَدُوا اللّه تبارَكَ و تَعالَى طَلَبَ الثَّوابِ؛ فَتِلكَ عبادة الأُجَرَاءِ. و قَوْمٌ عَبَدُوا اللّه عَزَّ و جَلَّ حُبّاً لَهُ؛ فَتِلكَ عبادَةُ الأحْرارِ. و هِىَ أَفْضَلُ العِبادَةِ؛
سه دستهاند: گروهى خداوند را از ترس عذاب جهنم عبادت مىكنند؛ این عبادت بردگان است و گروهى خداوند را به طمع بهشت عبادت مىكنند؛ این عبادت مزدبگیران است و گروهى خداوند را از روى عشق و محبت به او عبادت مىكنند؛ این عبادت آزدگان است، و این بهترین عبادت هاست.»1
«العِبادَةُ ثَلاثَةٌ: قَوْمٌ عبدوا اللّه عَز و جلّ خوفاً؛ فتلك عبادَةُ العبید. و قَومٌ عَبَدُوا اللّه تبارَكَ و تَعالَى طَلَبَ الثَّوابِ؛ فَتِلكَ عبادة الأُجَرَاءِ. و قَوْمٌ عَبَدُوا اللّه عَزَّ و جَلَّ حُبّاً لَهُ؛ فَتِلكَ عبادَةُ الأحْرارِ. و هِىَ أَفْضَلُ العِبادَةِ؛
سه دستهاند: گروهى خداوند را از ترس عذاب جهنم عبادت مىكنند؛ این عبادت بردگان است و گروهى خداوند را به طمع بهشت عبادت مىكنند؛ این عبادت مزدبگیران است و گروهى خداوند را از روى عشق و محبت به او عبادت مىكنند؛ این عبادت آزدگان است، و این بهترین عبادت هاست.»1
جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببریدند و به باطل گرویدند
چون خلق درآیند به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند
مرغان نظرباز سبکسیر فروغی
از دام گه خاک بر افلاک پریدند
جستجو
طبقه بندی موضوعی
- دلنوشته (3)
- اعمال ماه ها (24)
- شطرنج و بازی با ان (4)
- علم بهتر است با ثروت (11)
- نرم افزار تقویم و اذان (6)
- موفقیت (32)
- دانلود مستند (1)
- 12 امام (2)
- روانشناسی رنگ ها (1)
- دانلود قرآن کریم به تفکیک ایه (7)
- نرم افزارهای حفظ و ترتیل قرآن کریم (6)
- ایات خواص (9)
- درس هایی از قرآن فایل صوتی و pdf (1)
- دانلود کتاب (24)
- علم موسیقی و ریورسینگ (4)
- دانلود قران کریم با خط عثمان طه (1)
- ترتیل قران به تفکیک صفحه (8)
- تصویر پشت ضمینه ویندوز (1)
- دانلود کتاب های تفسیر نور (2)
- نرم افزار تقویت حافظه (1)
- احادیث و روایات و حکایات (110)
- دعا و زیارت (22)
- ترتیل و صوت قرآن کریم (23)
- آیه الکرسی (15)
آخرین مطالب
-
خود و خدا
چهارشنبه 1 اسفند 1397 -
حب و دوستی
جمعه 9 آذر 1397 -
چه کسانی از کربلا اخراج شدند ؟؟؟
پنجشنبه 29 شهریور 1397 -
نگاه متفاوت ادم ها
جمعه 2 شهریور 1397 -
شب جمعه
پنجشنبه 13 اردیبهشت 1397 -
چند جا که انسان خودش را مسخره میکند
پنجشنبه 30 فروردین 1397 -
دل پاک بی عمل پاک یعنی کشک
چهارشنبه 15 فروردین 1397 -
فواید نیکی به پدر و مادر در احادیث
شنبه 11 فروردین 1397 -
مهم ترین عبادت بعد از توحید
شنبه 11 فروردین 1397 -
چرا من به هر کاری دست میزنم به بن بست میرسم ???
جمعه 3 فروردین 1397 -
لیلة الرغاب:یعنى شب دلدادگان
پنجشنبه 2 فروردین 1397 -
خونه تکونی دل از کدورت ؟
پنجشنبه 24 اسفند 1396 -
کینه مومنین را از دل هایمان دور کنیم تا...
پنجشنبه 24 اسفند 1396 -
زنگار دل را چگونه پاک کنیم .
پنجشنبه 24 اسفند 1396 -
نیکی کنین تا پیشرفت کنین !!!
پنجشنبه 24 اسفند 1396 -